آمار زاده براي اميد: تنهای تنها

۱۳۸۹ فروردین ۱۲, پنجشنبه

تنهای تنها

من با احتساب افکارم تنهايم!
 تنهاي تنها!
 خاطرات هرچه باشند شيرين‌اند چرا که گرد قند تاريخ رويشان نشسته است!
 من از خاطراتم دورم!
 آنها در ونکور و من در تهران!- شهری که "دويدن در آن سهم کساني‌ است که نمي‌رسند و رسيدن سهم کساني‌است که نمي‌دوند!"-
اينجا ما نه تنها از خاطراتمان دوريم، که از روياهايمان هم دوريم!
 دور دور!
 دورتر از خاطرات!
 اگر فاصله ما تا خاطراتمان سال هاست،
اينجا قرن‌ها از آرزوهايمان دوريم!
اينجا نه شادی رنگ دارد نه اميد!
 بهار مي‌آيد اما بی عطر گل‌ها و نغمه پرندگان!
روز مي‌آيد، بی طراوت سحر!
ثانيه ميگذرد بی اتفاق جديد!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر