آمار زاده براي اميد: 13 ب در

۱۳۸۹ فروردین ۱۴, شنبه

13 ب در






براي به در كردن نحسي، يا براي با هم بودن، پا گذاشتيم به پاركي كه جنگلي بود.
راه كم بود اما آدم زياد! و سرباز سپر به دست زيادتر!
نمي دانم، براي روزاي شادمونم بايد لندكروزاي سياه و بد تركيب رو ببينيم؟
حالا تو سربازهاي يگان ويژه را خوش هيكل صدا كن!
دوست داشتيم لااقل اين روز آخر عيد رو بگيم و بخنديم! اما بازم نيروهاي قشنگ يگان ويژه اومدن و ...
دستشون درد نكنه.
فقط ما از خدا مي خوايم كه كمكمون كنه زودتر از ورژن حارس اين دوستان خلاص بشيم. بذارن ما همينجوري كه مي خوايم زندگي كنيم! ما ميخوايم ياد بگيريم كنار هم، فارغ از همه عقايد و افكارمون بايد زندگي كنيم و براي هم محترم باشيم. براي همينم وقتي با همه گرد و خاكي كه براي نشون دادن حضورشون راه انداخته بودن و كرور كرور از جلومون رد مي شدن، به يه هووووو كردن ساده غنيمت كرديم!(من خودم هنوز دارم تمرين ميكنم كنار هم زندگي كردن رو! به منم وقت بديد!)
ايشالا اين روزا هم ميگذرن و ما تو سال جديد، راه هاي قشنگ تر و بهتري براي زندگي كردن پيدا مي كنيم.
راه هايي كه مارو كنار هم و با عشق نگه مي داره! نه رو بروي هم!
يه راهي شروع شده، بايد ادامش بديم! خوابيدن جايز نيست! اما عقل يادمون نره! سسش خوشمزست! فقط غذاي آمادش نيست! شرمندم!
13 ب در هر چي نداشت، يه حسن داشت كه اونم اين بود:
فهميدم دارم نفس مي كشم!

۱ نظر:

  1. omid jan be nazaram harfaie ke zadi khayli ghashange ama shoar gonas ama bat movafegham ke bayad talashemono bokonim ama vaghti tarafe moghabelet hich haghio bar ghael ni va nazare mokhalefesho nimipazire va aslan gosh nemide oun vaghte ke migam 1kam shoar gone va arman garayanas va az haghighat dore

    پاسخحذف