و باز حالهای از ترس و تشويش، بر پيکر اين شکسته رنجور افتاده است!
محکومی که خود
خويشتن را
بسيار پيشتر از قضات دندان گرد
به دست زندانبان عبوس «کاهلی» سپرده است!
راه برگشتی نيست.
اين حقيقت کردار اوست!
وقيحانه مينمايد،
همه آنچه که در پس پشت نهاده است!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر