آمار زاده براي اميد: مهٔ 2010

۱۳۸۹ خرداد ۹, یکشنبه

لبخند حسرت

براي کودکي‌هايم!
که در تمام تارو پودش، حسرت انتگرال‌هاي ويلون را حس مي‌کند!
براي نوجوانيم که حسرت انتگرال‌هاي ويلون را در تمام تارو پودش حس مي‌کند!
براي جوانيم، که حسرت انتگرال‌هاي ويلون را بر دوش مي‌کشد!
و براي کهنسالی‌ام!
که نمي‌دانم چه بر سرم خواهد آمد!
لبخند ميزنم!

۱۳۸۹ خرداد ۵, چهارشنبه

آرشیو

با صداي گذشته، قلبم مي‌لرزد!
انگار همه کودکی، در جريان است!
از تصاوير تار، لذت مي‌برم،
انگار نه انگار که سال‌هاست بوي آرشيو سيما را گرفته‌اند!
چرا که براي من، وسعت جهان‌اند،
جاری در اکنونم!

۱۳۸۹ خرداد ۴, سه‌شنبه

من و تو

با دهان بسته
غرق در فريادم
و
تو دوست نداری انگار
اين حال
سهمگينم را!

۱۳۸۹ خرداد ۲, یکشنبه

روح خدا

آرام آرام، دور مي‌شوم از همه آنچه که نام آرزو را بر آن نهادم!
آرام آرام از ياد مي‌برم که: 
                                   که بودم و چه مي‌خواستم!
آرام آرام از ياد مي‌برم خودم را و فراموش مي‌کنم بستگانم را!
فريادو داد که جنايت همه وجودم را گرفته است! 
                                 من حتم دارم که جهان هم براي من، تنگ است!
من ترک کرده‌ام اين دنيا و خويش را!
چيزی نظير روح خداوند در جان من کم است!

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۷, دوشنبه

پاداش کاهلی یا رویای استقامت

و پاداش اين کاهلی چنان بر قلب و جانش زخم زد، 
                                                                   که ديگر توان باز ايستادن را 
                                                                                                               رويا مي‌ديد!
هرچند که صلابت انسان را در قصه‌ها خوانده بود، 
                                                           اما خنجری که خود بر پای زده بود 
                                                                                 استقامت را از کنج ذهنش نيز شسته بود!

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۶, یکشنبه

جملات 2

بعضی از آدما وقتی پای اعتقاداتشون میاد وسط، عین اسب وحشی میمونن!هر دقیقه یه طرفین!

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۲, چهارشنبه

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۹, یکشنبه

معجزه

و خداوند معجزه را آشکار کرد!
بر بنده‌ای که عشقش را از ياد برده بود!
حکمت چنين مي‌نمود که عشق مي‌بايد پر مي‌کرد، 
کلمات مردی را که در نيمه‌راه بودن و نبود شدن ظهور کرده بود!
عشق مي‌رسد!
بدانگونه آشکار که کسی شايد جز
مقصود معجزه
از آن آگاه نخواهد شد!
-اين قانون اشارت است! هويدا و پنهان!-
معجزه مي‌گويد:
بگذار به هنگام، آنچه که داری، برترين چيزی باشد که مي‌توانی بيابی!
هرچه مي‌شود بشود!
سعادت هميشه هست!

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۷, جمعه

لبخند فرشته عشق

لبخندت را دريغ نکن از او!
تو فرستاده پروردگاری هستی، که روحی ناتمام و خسته را به تو سپرده تا جانش دهی!
لبخندت را دريغ نکن از من!
چرا که تو فرستاده پروردگاری هستی که جهانی ناتمام را به دست تو داده، تا با زيباترين لحظات، به پايانش برسانی!
لبخندت را دريغ نکن از ما!
چرا که تو فرستاده پروردگاری هستی که اين جهان ناتمام را به تو داده، تا به شکوه برسانيش!
با شکوه و با صلابت!
لبخندت را
از ما
دريغ
نکن!

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۵, چهارشنبه

فرشته عشق؟

فرشته‌ای کوچک،
اين روزها،
در گوشه‌ای از اين جهان بزرگ،
بر آسمان مردی بال گشوده که فکر مي‌کرد دلش را از دست داده!
و پروازش،
چنان زيباست که دم مسيحاييش، روح مردگان سرزمين مرد را زنده خواهد کرد!
مردگانی چون گوش، احساس، چشم و ... ؟
اين جای خالی را آينده پر خواهد کرد!
جايی که پرواز امروز او برايمان خاطره شده است!
و اين دل‌هاي پر تلاطم اکنون،
آرام گرفته‌اند،
در اعتماد روزهاي پيش رو!

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۱, شنبه

عشق2

در این روزهایی که انسان ها برای یکدیگر جا را تنگ‌تر می‌کنند تا کمتر رو در روی یکدیگر قرار بگیرند،
تو دست فراتر بردی و چشم بستی
بر همه آنچه که پیش رویت
                                و برای تو بود.
همه آن چیزهایی که نه برای آزمودن خود، که برای ایمانی که به راه بود رخ می‌داد.
ایمانی نه از جنس مذهب که از جنس عشق!
مهری که سالیانی عمر داشت،
سالیانی بی تو؛
بی هیچ یک از محبت‌ها و شیطنت‌هایت!
کاش برای این دنیا، رسمی دیگر به پا بود!
پاداش همه آنچه که کردیم، جز کلام مزحک تو نبود:
«محبت‌هایتان را فراموش نخواهم کرد»
اما به راستی،
برای محکوم؛
فرق بین فراموش کردن و نکردن تو چیست؟!