در این روزهایی که انسان ها برای یکدیگر جا را تنگتر میکنند تا کمتر رو در روی یکدیگر قرار بگیرند،
تو دست فراتر بردی و چشم بستی
بر همه آنچه که پیش رویت
و برای تو بود.
همه آن چیزهایی که نه برای آزمودن خود، که برای ایمانی که به راه بود رخ میداد.
ایمانی نه از جنس مذهب که از جنس عشق!
مهری که سالیانی عمر داشت،
سالیانی بی تو؛
بی هیچ یک از محبتها و شیطنتهایت!
کاش برای این دنیا، رسمی دیگر به پا بود!
پاداش همه آنچه که کردیم، جز کلام مزحک تو نبود:
«محبتهایتان را فراموش نخواهم کرد»
اما به راستی،
برای محکوم؛
فرق بین فراموش کردن و نکردن تو چیست؟!
برای محکوم
پاسخحذففرق بین فراموش کردن ونکردن تو چیست؟
این حسی که برای محکوم گفتی زیباست
میترا
:)
پاسخحذفبرای محکوم
پاسخحذف؛
فرق بین فراموش کردن و نکردن تو
فقط
زنده ماندن يك خاطره است