آمار زاده براي اميد: مادربزرگی رفت:(

۱۳۸۹ تیر ۲, چهارشنبه

مادربزرگی رفت:(

مادربزرگی رفت:


















به جزییات بیشتری نیاز بود، اما از کجا؟!!! تو نمیتوانستی جواب دهی:(

















و راهی برای حذف این واقعه نبود:





 حتی کوچکترین اختیاری برای تغییر کوچکی در این ماجرا نداشتیم:


از این پس هر سال این ماجرا را باید یادآوری کنیم:

















من از روزی که خودم این پیام را برای تو بفرستم میترسم:(

















راستی!
پدربزرگ دیگر میتواند با مادربزرگ مستقیم گفت و گو کند؟!!!



۷ نظر:

  1. امید این را جرا گذاشتی؟

    میترا

    پاسخحذف
  2. خوب مادربزرگ دوستم بود، سر در وبلاگ و که نمیتونستم سیاه بزنم! اینجوری غمگینیمون و نشون دادم:(

    پاسخحذف
  3. ببخشید ...
    آدم وقتی دور گاهی از هیچی برای خورش کوه می سازه,
    یه کم ترسیره بودم...

    میترا

    پاسخحذف
  4. سلام،خیلی باحال بود ، یعنی جالب بود، درضمن از طرف منم به دوستت تسلیت بگو

    پاسخحذف