آمار زاده براي اميد: برای روزهایی که...

۱۳۸۹ فروردین ۱۱, چهارشنبه

برای روزهایی که...

من چشمهایم حرارات اشکهای از یاد رفته را باز حس میکند!
انگار این روزها که نام «سال نو» را یدک میکشند هم
دردی از من دوا نخواهند کرد
و باز
این غم لعنتی
تمام لحظههایم را پر خواهد کرد 
و اینبار هم منم و نمایشی پایان ناپذیر
از خندههایی که به خنده میاندازند، اما تنها دیگران را 
و خودم را غمگین تر میکنند!
باز من هستم و دلی که غنج میرود بیدلیل،
و آسوده نمیگذاردم! 
در وانفسای آرزوها و اعمال کرم خوردهام!
برای سال نو،
عکسی نو نیانداختم
تا در خاطر قاب عکس خالی،
از خودم
تنها خیالی را به جا بگذارم 
و روی دلفریب آزاردهندهام را
برای مغز پوک خودم نگه دارم!
دستهای بسته
این روزها
بیشتر به کار میآیند تا آغوشهای باز!
انکار عشق، 
بازی از پیش باختهای است! 
حتی اگر ارتشی از توجیه را با خود داشته باشی!
دارم میترکم!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر